این
هیئتی که من میرم، مادر و بچه زیاده الحمدلله، آدم کیف میکنه
هر کی از در هیئت میاد تو، یکی یه بچه تو بغلشه، یه ساک پر از خوراکی و اسباب بازی و هر آنچه که میشه باهاش چند ساعت بچه رو توی هیئت نگه داشت
و به این فکر میکنم، که توی این زمونه ی بیحالی و تنبلی، چقدر آفرین دارن این مادرهایی که حاضرن سختی مدیریت فرزند توی این فضا و شرایط رو به جون بخرن، فقط برای اینکه بچههاشون با مهر امام حسین عجین بشن.
( خودم جواب حس و حال خودم رو دادم!
وقتی ته دلم میگم یعنی امام حسین به این حضور درب و داغون من تو روضه توجه میکنه؟!
وقتی دارن روضه گودال میخونن و من دارم با عروسک انگشتی برای نرگس شکلک درمیارم تا بشینه و درد زمین خوردنش رو یادش بره!)
حتما توجه میکنن...
این خانواده ذره ای مدیون احدی نمیمونن
وقتی میگن یه لاتی یک شب از کنار هیئت رد میشد، یه وسیله ای رو از سر راه برداشت که زیر پای سینه زنها نباشه، بعد تو عالم رویا اسمش رو جزو خادم های هیئت نوشته بودن.
آقا حتما حال مادرها رو میخره
حتی اگه اصلا نتونن به روضه گوش بدن، یا از سخنرانی هیچ چی گیرشون نیاد
#
هر جا مادری دیدیم اومده هیئت، درکش کنیم ، تو مادری بهش کمک بدیم. چون ممکنه اگه بچه یه ذره ناراحتی کنه، سر لج بیفته و دیگه مادر مجبور بشه کلا بره خونه.
من از ته ته دلم، دعا میکنم، وقتی میبینم دخترم پاشو میکوبه به خانم بغلی، بعد با محبت به چهره نگران من میگه فدای سرش. از ته ته دلم شاد میشم وقتی بچه ازم دور میشه و همه حواسشون هست که نیفته، یکی بهش هدیه میده، یکی شکلات میده، یکی با محبت نگاهش میکنه
مخصوصا شب حضرت رقیه
چقدر همه هوای این بچه رو داشتن...
چقدر دعاشون کردم که باعث میشن من با آرامش بیام هیئت پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 14:26